تجربۀ تفکر

ساخت وبلاگ
بسم الله الرحمن الرحیمبه نام خداوند پریروز و پسفردای تاریخکه هم‌اینک حاضر است و ناظر بر اعمال و افکار مابه امید بازگشتنش به زندگانی و اعمال و افکار تمامی انسانهاجناب آقای سیاوش جمادی مترجم و فلسفه‌پژوه گرامی و کوچک‌نوازسلام و درود بر شمانمی‌دانم چگونه حال خود را آن زمان که در خانه خبر یافتم بسته‌ای پستی از شما برای من رسیده است وصف نمایم. همین قدر می‌گویم که چیزی از جنس خوشحالی ناب بود. نمی‌دانم از اصل در چنین مواردی، تشکر و سپاس گزاری جایی می‌تواند داشت یا نه. به هر صورت چیزی جز تشکری از صمیم دل از دست من بر نمی‌آید. متشکرم که مرا مورد توجه خویش قرار دادید.و اما بعد. آن حال که از سبب توجه شما مرا دست داد از سویی دیگر مسؤولیتی مضاعف را نیز برای من حاصل آورد چرا که اگر پیشتر، صرف، به جهت سر و کار داشتن با هایدگر و مهم دانستن او، بر آن بودم تا به دقت، کارهای شما را بخوانم و گاه نظری هم بدهم این بار لطف شما مرا به چنین کاری ناچار ساخته بود. آری من اکنون، از نظر اخلاقی، وظیفه دارم که اگر نکته‌ای
به نام خداوند جان و خردآیین سوگ سیاوش ریشه در فرهنگ باستانی مردمان ایرانی (از شمال غرب افغانستان تا فارس و لرستان در ایران) دارد.چنانکه در شاهنامهٔ استاد فردوسی آمده است، تبار سیاوش از مادر به گرسیوز تورانی میرسید و پدرش کاووس شاه ایران بود.او به لابهٔ از سر ترس افراسیاب و برای جلوگیری از جنگ، با تورانیان پیمان آشتی میبندد و‌ به پشتوانهٔ همین پیمان به توران‌ میشود. در آنجا گرسیوز بدو رشک میبرد و با ترفند و فریب، به دامش میکشد و اینچنین سیاوش به دستور افراسیاب، ناجوانمردانه و مظلومانه، دور از وطن، کشته میشود.با رسیدن خبر این قتل ستمگرانه، سراسر ایران سوگوار میشوند اما زمانی نمیگذرد که شورها میخوابد. پس از درآمدن فرزند فرهمند سیاوش، کیخسرو به ایران و بر‌تخت‌نشستن و نیروگرفتن دولت جوان او، باز شور کین‌ستانی بالا میگیرد و بر پایهٔ شاهنامه، آتش نبرد فرجامین ایران (و همپیمانانش در منطقه شامل افغانستان، سوریه، یمن، عراق و حتی عربستان) با‌ توران سر برمیزند و تا بریده‌شدن کامل دست توران از ایران و ‌نابودی آن پی گرفته میشود.به هر نامداری و خودکامه‌ای*نبشتند بر پهلوی نامه‌ایکه: «پیروز کیخسرو از پشت پیل،بزد مهره** و گشت گیتی چو نیلمه آرام بادا شما را مه خوابمگر ساختن، رزم افراسیاب»چو برخواند آن نامه هر مهتری،کجا بود در پادشاهی سری،ز گُردان گیتی برآمد خروشزمین همچو دریا برآمد به جوش(نامهٔ باستان، استاد کزازی ، ج۵، ابیات ۳۹۰۸- ۳۹۱۲(متن موزون زیر بر این پایه نوشته شده‌ به دو شهید'>شهید عزیز این سالهای اخیر که بر دل تمامی ایرانیان وطن‌دوست داغ نهادند پیشکش شده است:آن نازنین‌سیاوش، چشم و چراغ ایران،خون‌ ورا چرا ریخت دست پلید توران؟او را «فریب سازش» در چنگ مرگ افکندنامرد مردمش، نام، «دام تنش» نهادند تجربۀ تفکر...
ما را در سایت تجربۀ تفکر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3denkenserfahrung0 بازدید : 137 تاريخ : دوشنبه 3 بهمن 1401 ساعت: 12:44

[بسم الله الرحمن الرحیمدر این متن، عبارات داخل دوقلاب [] و اصلاح رسم خط از محمد نورالهی است.منبع وبلاگ «فردیدنامه» به مدیریت برادر ارجمند و بزرگوار جناب محمدرضا ضاد:http://fardidnameh.blogfa.com/post/12]مرحوم فردید در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، اوضاع سیاسی کشور را دنبال می‌کرد و به‌اصطلاح می‌پایید و در این ارتباط، خطبه‌های نماز جمعه تهران و حتی شهرستانها را گوش می‌کرد یا در روزنامه‌ها می‌خواند. وی پس ازشنیدن خطبۀ فوق الذکر [از آقای هاشمی رفسنجانی در سال 1365 یا 1366]، در سخنان خود مطالبی دربارۀ موضوعات آن بیان کرد و سپس مرحوم میکانیکی (به احتمال زیاد به اشارت استاد فردید) این نامه را نوشت که محتملاً قبل از ارسال، به رؤیت استاد نیز رسانیده شده است.دربارۀ مرحوم جلال میکانیکی، شرح مختصری در مقدمۀ مصاحبۀ وی با استاد فردید که با عنوان «نسبت دیانت حقیقی اسلام با فلسفه و علم» در سایت ahmadfardid.com قرار دارد، آورده شده است[:مرحوم جلال میکانیکی در اردیبشت 1336 در شهر بابل به دنیا آمد. در نوجوانی بیماری مشکوکی به سراغش آمد که منجر به دو عمل جراحی و بستری شدن طولانی او در بیمارستان شد و سرانجام با دعای شبانه‌روزی مادر با گلویی خسته از بستر بیماری برخاست. شرکت‌کنندگان در مجالس و محافل مذهبی بابل در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هیچگاه حضور او را در این جلسات فراموش نخواهند کرد. جلال در سال 1354 به دانشگاه تهران وارد شد و در دانشکدۀ حقوق به تحصیل پرداخت. با شروع انقلاب اسلامی و تعطیلی دانشگاهها جلال به بابل بازگشت و بسیاری از حرکتهای انقلابی را در بابل ساماندهی و سازماندهی کرد. در سال 58 در جلسات سخنرانی استاد فردید شرکت کرد و همانگونه که استاد خود در ابتدای این مصاحبه [«ن تجربۀ تفکر...
ما را در سایت تجربۀ تفکر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3denkenserfahrung0 بازدید : 112 تاريخ : دوشنبه 3 بهمن 1401 ساعت: 12:44

تجربهٔ تفکر:روش آمارش زادروز استاد فردوسی بر پایهٔ آمارندگی دکتر علیرضا شاپور شهبازی(منبع شاهنامه: نسخهٔ چاپ سمت استاد کزازی)۱) در گاهشماری مزدیسنایی هر روز از ماه نامی داشته است که اینهاست: اورمزد (هرمز و دیگرها)، بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ، خرداد، امرداد، دی به آذر، آذر، آبان (روز دهم)، خور (خیر، هور)، ماه، تیر، گوش، دی به مهر، مهر، سروش، رشن، فروردین، بهرام (روز بیستم)، رام، باد، دی به دین، دین، اَرد، اشتاد، آسمان، زامیاد، مانتره‌سپند، انارام (انیران).۲) استاد فردوسی در ۶۳ سالگی خود سروده است:چو آدینه هرمزدِ بهمن بودبر این کاخ/کار فرخ نشیمن بودمی لعل پیش آور ای هاشمیز خُمّی که هرگز نگیرد کمیچو شصت‌وسه شد سال، شد گوش کرز بیشی چرا جویم آیین و فر (ص۱۹۸)و مصادف با آدینه شدن روز اول بهمن تنها در سال ۳۷۱ یزدگردی اتفاق افتاده است.۳) استاد توس، بیت ۳۵۴۵ جلد ۷ را در اول دی سال ۳۷۱ یزدگردی در ۶۳ سالگی سروده:شب اورمزد آمد از ماه دیز گفتن بیاسای و بردار می (ص۱۶۱)۴) وی بیت ۴۳۴۴ ج۷ را در اول بهمن سال ۳۷۱ یزدگردی در ۶۳ سالگی سروده است:چو آدینه هرمزدِ بهمن بودبر این کار/ کاخ فرخ نشیمن بودمی لعل پیش آور ای هاشمیز خُمّی که هرگز نگیرد کمیچو شصت‌وسه شد سال، شد گوش کرز بیشی چرا جویم آیین و فر (ص۱۹۸)۵) میان این دو بیت قریباً ۸۰۰ بیت فاصله است که میانگین هر روز ۲۷ بیت می‌شود.۶) استاد فردوسی در ب ۳۶۲۲ ج۷ (ص۱۶۶) سروده است:می لعل پیش آور ای روزبهچو شد سال گوینده بر شصت‌وسهکه اشاره دارد به زادروز او.۷) میان بیت ۳۵۴۵ و ۳۶۲۲ فاصله ۷۷ بیت است که طبق میانگین می‌شود ۳ روز کار.پس بیت ۳۶۲۲ در ۳ دی ماه سروده شده است.۸) اینجا دکتر شهبازی برای اختلاف ۶ ساعتهٔ درازای سال «خراجی» و سال «جلالی» (که هر ۴ سا تجربۀ تفکر...
ما را در سایت تجربۀ تفکر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3denkenserfahrung0 بازدید : 112 تاريخ : دوشنبه 3 بهمن 1401 ساعت: 12:44